یک داستان غم انگیز از یک دانشجوی علوم پزشکی.

 
یک داستان غم انگیز از یک دانشجوی علوم پزشکی.
.
یک دانشجوی علوم پزشکی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
.
.
.


اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه


روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
"اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.

.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.

چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.

.
نتیجه اخلاقی این ماجرا. .
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

پسرهای علوم پزشکی هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!!

 
 
 

نظرات 32 + ارسال نظر
mahdi 1390/09/06 ساعت 14:18 http://www.jok9.mihanblog.com

وبلاگ خوبی داری موفق باشی

اگه خواستی منو با (جک و لطیفه و اس ام اس) لینک کن بعد بیا وبلاگ من و در قسمت "ارسال لینک" وبلاگتو ارسال کن

باشه به مدیر وبلاگ میگم لینکتون کنه

سحر 1390/09/06 ساعت 14:20

دمت گرم ....... عاشقتم مهتاب ......
آقایون محترم میدونم خیلی سخته ولی بلاخره باید یه جوری اینو بهتون می فهموندیم...

مرسی ک نظرتو رک گفتی

سودی 1390/09/06 ساعت 16:02

خیلی عالی بود رفیق خوشم اومد

خوشحالم که خوشت اومد

antigirl 1390/09/06 ساعت 20:45

میدونی ....
من به جای اون آقا پسر محترم بودم می رفتم سراغ یه دختر دیگه که با شعورتر و خوش اخلاقتر از این دختره نفهم باشه
واللاااااااااا....
این همه دختر
فک می کنم پسره هم همین کارو کرده ...!!!!!

حالا که جای اون پسره نبودی

مینا 1390/09/06 ساعت 21:20

عالی بود

مرسی

در جواب دوستان:

پشت درب اطاق عمل نگرانی موج میزد. بالاخره دکتر وارد شد، با نگاهی خسته، ناراحت و جدی ...
پزشک جراح در حالی که قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم که باید حامل خبر بدی براتون باشم، تنها امیدی که در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغزه."
"این عمل، کاملا در مرحله أزمایش، ریسکی و خطرناکه ولی در عین حال راه دیگه ای هم وجود نداره، بیمه کل هزینه عمل را پرداخت میکنه ولی هزینه مغز رو خودتون باید پرداخت کنین." اعضاء خانواده در سکوت مطلق به گفته های دکتر گوش می کردند، بعد از مدتی بالاخره یکیشون پرسید :"خب، قیمت یه مغز چنده؟"دکتر بلافاصله جواب داد :"5000$ برای مغز یک زن و 200$ برای مغز یک مرد."موقعیت ناجوری بود، خانمهای داخل اتاق سعی می کردند نخندند و نگاهشون با آقایان داخل اتاق تلاقی نکنه، بعضی ها هم با خودشون پوزخند می زدند بالاخره یکی طاقت نیاورد و سوالی که پرسیدنش آرزوی همه بود از دهنش پرید که : "چرا مغز خانمها گرونتره؟" دکتر با معصومیت بچه گانه ای برای حضار داخل اتاق توضیح داد که : "این قیمت استاندارد مغزه!"ولی مغز آقایان چون استفاده میشه، خب دست دومه و طبیعتا ارزونتر!"

قبلا خونده بودمش، این به داستان من در!

Shayan 1390/09/07 ساعت 12:45 http://hooshbari89.blogsky.com

داستان خیلی جالبی بود تا حدودی هم درست بود. ولی شب امتحان جزوه ها باز میشه.جالبه همیشه پسرا با این وضع درس خوندنشون معدل الف هم می شن.

والا ما تو جشن روز دانشجو ۱ چیزای دیگه ای دیدیمو شنیدیم ! ۸۰ درصد نمره الفا دختر بودن که! کلا به نظر من این چیزا مهم نیست، ممنون که نظرتونو گفتید

قشنگ بود اما ته قصه غم انگیز بود
نتیجه اخلاقی اینه که دیگه نامه هاتونو لای جزوه نزارید
جزوه هاتونو لای نامه بزارید پسرا تا تهش بخونن
هر چند دیره ولی تبریک بابت تاسیس وبلاگتون امیدوارم پربارتر بشه
بای

ممنون ، ما سعیمونو میکنیم وبلاگمون روز به روز بهتر بشه

یک شاه ترم 1390/09/07 ساعت 13:53

هنوز زوده بچه جون برات که ازین داستانا تعریف کنی
بزار دوران ترمکیت تموم بشه بعد داستان عاشقانه بزار
ممنون

اولا از کجا معلوم ک راس بگی و خودت شاه ترم باشی؟ ثانیا اگه دقتتو بالا ببری میفهمی این داستان عاشقانه نیست . ثالثا گذاشتن این مطلب صرفا واسه سرگرمی و چند لحظه لبخند خوانندشه. رابعا جنبتو ببر بالا

ali 1390/09/07 ساعت 16:09 http://www.stnkums89.blogsky.com

داستان قشنگی بود ولی اینکه گفتین 80درصد دخترها معدل الفن دروغهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

حالا ۸۰ درصد نه ۷۹ درصد چه فرقی میکنه؟

سپید 1390/09/07 ساعت 21:06

درجواب شاه ترم :اخی چقد واسه ترمک بودنت تحقیرت کردن که خودتو شاه ترم معرفی میکنی!!!!

بعضیا اینجورین دیگه

ترم پیش شاه ترم بودم ولی این ترم شدم ابر ترم یعنی یک درجه بالتر
خوب حالا عاشقانه یا غم انگیز یاهرچیزه دیگه مهم اینه که تو هنوز واسه این حرفا بچه ای
تو مثلا باید این مطلبو بزاری
یه توپ دارم قلقلیه ...

زیاد فک نکن خسته میشی!

آلاله 1390/09/07 ساعت 23:17

ای بابا!دخترا گلم اگه حرفی دارید برید رودررو بزنید خب. چرا اینقد خودتونو و طرف مقابلو اذیت میکنین؟؟؟!!!!

دمت گرم خیلی جالب(باحال) بود!

والللللللللللااااااااااااااااااا!!!!!!

DMC™ 1390/09/08 ساعت 13:45

Likeeeeeee

????like what

rosei 1390/09/08 ساعت 15:05

matlab ghashang va ba hadafe khoobi gozashte shode bood
rasT javabet b anTgirl kheili bahal bood koli khandidim unm maro shad kard

باور کن دنبال کل کل و چه میدونم جواب دادن و جواب گرفتن نیستم اما بالاخره باید به هر نظری یه جوابیم بدم!

هما 1390/09/08 ساعت 17:39

باحال بود .مرسی

مرسی که نظرتو گفتی عزیزم

[ بدون نام ] 1390/09/09 ساعت 00:20

Like = خوشم آمد
:D

ok you should say like this or sth but thank u

رویاجون 1390/09/09 ساعت 22:00

عزیزم خوشحالم که خیلی زود اینوفهمیدیاونا هم اگه درسخون بودن اینجاقبول نمیشدن کهمثل خودمونداستانت خیلی خوشدل بود عزیزم خوشم اومد.مرسی

سلام عزیزم، مرسی که به ما سر زدی بابت نظرتم ممنون

سلام عجیجم داستانت خیلی باحال بود اما دلم واسه پسره خیلی سوختاما دختره حقش بود تا دیگه از این اداها در نیاره

سلااااااااام پریا جون، خوش اومدی، حالا چرا دلت واسه پسره سوخت ؟ خوب میخاست جزوشو بخونه خوب!!!

شایسته 1390/09/09 ساعت 22:39

مهتاب جون خیلی به روز بود مطالبت

مرسییییییی

غلام تکثیر 1390/09/10 ساعت 21:43

سلام.چرا تراژدی های کلاس خودتون رو نمینویسین حالا من موندم به تو نوعی چه ربطی داره سرت ب کار خودت باشه بچه های پزشکی منسجم تر و اکتیو ترن تو زمینه ع ش ق .شب خوش.بای

ببین غلام تکثیر داستانو قشنگ بخون نگفتم پزشکی گفتم علوم پزشکی که شامل خیلی رشته میشه مثلا هوشبری پرستاری اتاق عمل و............
خیلی حساس نشو

زهره پرستاری ۹۰ 1390/09/10 ساعت 22:32

دمت گرم خیلی باحال بود

مرسی زهره جون که به ما سر زدی

غلام تکثیر 1390/09/11 ساعت 15:24

سلام.فقط ی نصیحت در حد هم دانشگاهی واستون دارم مدیر محترم اینکه از این مطلب ها میشه نزار چون چطوری بگم خدایی بچه های این دانشکده بی جنبه دنبال ی سوژه کوچیکی هستن ک بهتون بندازن مخصوصا وبلاگ شما ک پسرها خیلی تو زمینه انداختن اکتیون .عزت زیاد .غلام تکثیر

زمانی که این مطلبو گذاشتم فک میکردم همه به چشم یه مطلب طنز نگاه میکنن بهش اما متاسفانه اینجوری نبود خیلیا بودن که برداشتایی داشتن که آدم از نوعش شاخ در میاره!!!!!!! خودمم متوجه همین قضیه شدم و دیگه همچین مطلبایی توی این دانشگاه نمیذارم هر چنذ که فک نمیکنم مورد خاصی داشته باشه خلاصه ممنونم حواسم هست

احد 1390/09/13 ساعت 21:48 http://STNKUMS89.BLOGSKY.COM

کلا با اینکه پسرا لای جزوه هاشونو وا نمیکنن موافقم ... ولی این دلیل نمیشه که دخترا باهوشترن آخه 70 . 80 درصد دانشجوهای دانشگاه ما دخترن ... شما به کلاس خودتون نگاه نکن که همه دخترن ...
مطلبت هم طنز جالبی داشت ... مرسی ...

قابلی نداشت اما دیگه همچین مطالبی نمیذارم چون فهمیدم تو این دانشگاه هر کی هر چیزیو هر جوری که دوست داره میفهمه!!! این مطلب فقط میخاست بخندونه. حیف شد............

dibak 1390/09/14 ساعت 19:41

به نام یگانه معشوقم
سلام ناز گلم
فدات شم شما نگاه نکن کی چی میگه و کی چیکار میکنه شما کاری رو بکن که معتقدی درسته و بهش ایمان داری
منم مثل تو دانشجویم و دانشجو کارش با بقیه فرق میکن ما اینجا نیومدیم که بگیم و بخندی و هر از گاهی درسی رو ÷اس کنیم
امدیم تا یادبگیریم در برابر ظلم بایستیم
یا حق

ببین من الآن حالم خوب نیست، کلا حس میکنم مسیر زندیگیم با جملات قصار شما به سمت ایستادگی در برابر ظلم عوض شد!!

جو دانشگاه ما جو جالبی نیست

پرستاری۹۰ 1390/09/16 ساعت 21:12

سلام خانومی دیر به دیر میبینمت....خیلی دلم برات تنگ شده..از دور میبوسمت..

پریا؟؟؟؟؟؟؟؟

محمد 1390/10/08 ساعت 18:32

سلام به دخترای خوب مامایی ۹۰ علی الخصوص شمایی که وقت میذاری واسه وبلاگ کلاس.
گویا یه بحث الکی داره خیلی سیاسی میشه
اینکه اقایون پزشکی درس می خونن یا نمی خونن به شما چه؟
اونا که باس در اینده فقط قرص و کپسول سرماخوردگی و استامینوفن نسخه کنن به خورد مریض بدبخت بدن.مثل شما که نیستن کارشون ُهای ریسک ُ و پر از استرس و مداخله کننده با جون ۲نفر باشه؟؟؟
مقتضی رشته شونه <انتظاری ازشون نیست.
راستی ُبیچاره اون مریضی که به دست یه دکتر تحصیل کرده در بجنورد بیفته؟؟؟
باز صد رحمت به اقایونُ دختراشون که فکر میکنم قبل از اومدن به دانشگاه ُ یک ۶-۷ ساعتی ارایشگاه بودن؟؟
بخدا قباحت داره . یکی نیست بهشون بگه:
گند کاراتون داره در میاد.

من به این چیزایی که شما میگی کاری ندارم، اصلا بحثی نیست که حالا بخاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی یا... باشه ، یه شوخی بود تموم شد رفت!!! شما جدی نگیر!!

Mina.R 1390/10/14 ساعت 20:51

عاششششششقتم.خیلی بانمک بود

بهار۲ 1390/11/23 ساعت 14:32


EYVAL

احسان 1390/11/28 ساعت 10:00

salam
cheghad bijanban bachehaye daneshgaheton vaghean az daneshjo jamaat baide

نگاه 1390/12/09 ساعت 20:23










navid 1391/10/25 ساعت 12:37

[:S003:سلام طنز جالبی بوداما در واقعیت باور کن که دختره همن دفعه اول پیشنهاد قبول می کرد باور نداری از دوستات سوال کن[:S020

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد