چرا مادرمان را دوست داریم؟
چون....
مادر تنها کسی است که میتوانی تمام فریادهایت را بر سرش بکشی و مطمئن باشی که هرگز انتقام نمی گیرد...
چرا مادرمان را دوست داریم؟
چون ما را با درد به دنیا میآورد و بلافاصله با لبخند میپذیرد
چون شیرشیشه را قبل از اینکه توی حلق ما بریزند ، پشت دستشان میریزند
چون وقتی تب میکنیم، آنها هم عرق میریزند
چون وقتی توی میهمانی خجالت میکشیم و توی گوششان میگوییم سیب می
خوام، با صدای بلند میگویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و
ما را عصبانی
میکند
و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک میزند، با پدر دعوا میکنند
چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد
چون
وقتی تازه ساعت یازده شب یادمان می افتد که فلان کار را که باید فردا در
مدرسه تحویل دهیم یادمان رفته،بعد از یک تشر خودش هم پابه پایمان زحمت
میکشد که همان نصف شبی تمامش کنیم
چون وسط سریالهای ملودرام گریه میکنند
چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل
معصومش را کلاه گذاشته باشند
چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم میخوابد اما کسی نیست که برایش قهوه بیاورد و میوه پوست بکند
به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه میکند و نذر می کند و پوتینهایمان را در هر مرخصی واکس میزند
چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند که واقعا باور میکنیم شاخ قول شکاندهایم
چون موقع مطالعه عینک میزند و پنج دقیقۀ بعد در حالیکه عینکش به چشمش است میپرسد:این عینک منو ندیدین؟
چون هیچوقت یادشان نمیرود که از کدام غذا بدمان میآید و عاشق کدام
غذاییم ،حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم بخوریم
چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است که وای بچم خسته شد بسکه مریض داری کرد
و
چون هروقت باهاش بد حرف میزنیم و دلش رو برای هزارمین بار میشکنیم، چند
روز بعد همه رو از دلش میریزه بیرون و خودش رو گول میزنه که :بخشش از
بزرگانه
چون مادرند!
که مادر تنها کسی است که میتوانی تمام فریادهایت را بر سرش بکشی و مطمئن باشی که هرگز انتقام نمی گیرد
سلام عزیزم
مطلبت خیلی قشنگ بود واقعا مادر یعنی نمودی از ایثار وگذشتو..............
سلام سمیه جون...خوش میگذره دانشگاه جدید؟؟؟
واقعا همینه که میگی...
خیلی خوشمان آمد!!!
یاد این قضیه افتادم که منو مامانم تا حالا 1000 دفه با هم دعوا کردیم ولی بعد از هر آشتیمون انگار دوستی بینمون محکمتر و قویتر شده.ممنونم از این آپ زیبا
خداروشکر که خوشت اومده...
مامان یعنی همین دیگه اگه غیر این میشد باید تعجب میکردی...
ممنون از مطلب قشنگت...
همه آدمها چه خوب چه بد عاشق مامانشونن..
از همینجا دست مامان خودم و همه مامانای گل ایرونی رو میبوسم.
خواهش میکنم عزیزم.
آره واقعا همه آدما عاشق ماماناشونن حتی اگه خلافش ثابت شه
جمله های زیادی به ذهنم رسید که بگم اما دلم میخواد فقط حال الآنمو بگم، از همه ی چیزایی که گفتی از مادرم خاطره دارم، خیلی گریه کردم با تک تک جمله هاش سحر، خیلی
عزیزم ببخشید اگه با این آپ ناراحتت کردم.ولی خیلی خوشحالم که بعده شش ماه می خوای مامانتو ببینی.
واقعا به افتخار همشون
دست دست . . .
سلام سحر جون ازاین مطلب خیلی خوشم اومد باخوندنش خیلی احساس دلتنگی کردم خوبه که نزدیک رفتن به خونه هست وگرنه........................
سلام
اما دوست خوبم اینهایی که گفتی همه به خودمان بر می گردد و به نفع خودمان می شود
یعنی اگر مادر انتقام میگرفت خدایی نکرده قابل احترام نبود؟
و باید یادمان باشد هیچ گاه سر مادرمان داد نکشیم حتی اگر او بزرگواری کند و به رویش نیاورد.
واقعا مطلب قشنگ و جالبی بود
به ما سر بزنید خوشحال میشیم
خوشحالم که خوشتون اومده.
از اینکه به ما سر زدین ممنون.
چشم حتما مزاحمتون میشیم
سلام
مطلب خیییییلی قشنگی بود
نمیدونی چقد دلم واس مامانم تنگ شد
۲۱سالمه,اما هنوز وقتی میرم خونمون روزی چند دفعه مامانمو میبوسمو ازش میخام ک بعضی وقتا برام لقمه بگیره و بزاره تو دهنم
خدا کنه همه قدر ماماناشونو بدونن
خدا ب اوناییم ک مادراشونو از دست دادن صبر بده
سلام.
مرسی.
به سن که نیست ما برا مامانامون ۳۰ ساله هم که بشیم هنوز بچه ایم.
قدر مادر دونستن خیلی سخته.ولی خداکنه هرکی در حد توانش از پسش بر بیاد
عالی بود،هرچند من پسر بدی هستم واسه مامانم.
«استوارتر از همه پیوندها، پیوندی است که در میان مادر و فرزند برقرار است.»
«اگر مادر نباشد، جسم انسان ساخته نمیشود و اگر کتاب نباشد، روح انسان پرورش نمییابد.